به نام خداوند جان وخرد
الگوی بهبود یادگیری با هماهنگی وظایف اداری، برنامه ریزی درسی و آموزش درس
اولین نشست انجمن مدیریت آموزشی ایران
شنبه 24/7/89 سالن کنفرانس ساختمان شمارۀ 5 وزارت آموزش وپرورش
سخنران: استاد محمدرضا بهرنگی
ریاست انجمن مدیریت آموزشی ایران
محور این مقاله روشن ساختن مفهوم مدیریت آمورشی و اشرافیت آن بر امور آموزشی و پرورشی از سطح کلان تا سطح خرد و سطح عملیاتی آموزش درس در کلاس با تأکید بر یادگیری، مشارکت، تولید علم و استفاده از خلاقیت شاگردان در جهان امروز است. گسترش قلمرو این مفهوم مدیریت آموزشی در جهان امروز و اشرافیت آن بر آموزش، نظارت، اجرا و کنترل جریان کلی برنامهریزی راهبردی نظام آموزشی لازمۀ هماهنگی پاسخگویی آن به تحولات جهانی فراملی، انتظارات فرادستی کشوری، نیازهای استانی و منطقهای در سطح کلان و توجه به تدوین برنامه درسی در سطح خرد و ورود این انتظارات به سطح عملیاتی در بهبود یادگیری دانشآموزان است. نشان بارز موفقیت آن از بررسی آثار آموزشی و پرورشی بر شاگردان مشخص میشود. بنابراین، مدیریت آموزش به تبیین وظایف هر یک از سطوح مذکور و توضیح در بارۀ نحوۀ پشتیبانی مدیران آموزشی در ایجاد هماهنگی عمودی و افقی بین آن وظایف نیاز دارد. این مدیریت آموزشی به منظور تقویت سطح عملیاتی نظام آموزش و پرورش با اشراف بر آموزش درتمام سطوح ساختاری نظام آموزشی میتواند از الگوی تدریس مدیریت بر آموزش در کلاس درس با ده فرمان هدایتگر بهره گیرد. الگوی جدید تدریس مدیریت بر آموزش آموزش را از روال سنتی خارج میکند و با توجه به نقشی که به درگیری و مشارکت معلم و شاگردان در برنامهریزی درسی و بهبود یادگیری قائل است کلاسهای درس را به محل پردازش اطلاعات گردآوری شده توسط معلم و شاگردان، دریافت مفاهیم درسی، شکوفایی استعدادها و تولید علم مبدل میسازد. با این الگو مفهوم آموزش از بیان مطالب درسی به صورت سخنرانی و ارائه مطالب توسط معلم که اخیرا" ابزار جدید ارائه مانند پاور پوینت آن را تقویت میکند، و تمرکز بر آزمون برای حفظ حقایق و یافتههای علمی که در کتابهای درسی به وفور آمده است خارج میشود و مفهوم یادگیری مطالب و دریافت مفاهیم عمدۀ درسی از طریق پردازش اطلاعات و دریافت مفاهیم با مشارکت و درگیری معلم و شاگردان جانشین میشود. فرمان اول الگو مبتنی بر آماده سازی شاگردان است. الگوی تدریس معروف پیشسازماندهنده مورد نظر دیوید آزوبل که نوعی از سخنرانی را در آغاز تدریس برای فعال کردن ذهن شاگردان مجاز میداند در این فرمان بشکل عملیاتی در آمده و شاگردان با فراهم ساختن نقشۀ مرکب از پیوند بین نکات اساسی درس وارد کلاس میشوند. در فرمان دوم الگو ارزشیابی تکوینی برای آگاهی معلم و شاگرد ازمیزان تسلط بر بینش کلی و ساخت شناخت از مطالب عمدۀ درس مورد توجه است. فرمان سوم به ارزشیابی خود شاگرد از ارزشیابی معلم از کار او میپردازد. این سه فرمان را میتوان در یک دسته قرار داد و بدان نام باز اندیشی نهاد. فرمان چهارم که آغاز بازسازی است تولید علم و دانش را مورد توجه قرار میدهد. این فرمان متمرکز بر ایجاد نقشۀ مطلوب از پیوند مطالب با توجه به تصویر ذهنی و مفهومی معلم و شاگردان از مطالب درس است. فرمان پنجم که دربرگیرندۀ تزریق برنامهریزی درسی است به موقعیت نویسی تدریس با توجه به نقشۀ جدید پیوند افقی و عمودی بین مطالب عمدۀ موضوع درس، عناوین و زیر عنوانهای مطالب عمدۀ درس، و استفادۀ مناسب از فنآوری و الگوهای تدریس میپردازد. فرمان ششم طراحی مراحل آموزش است. این فرمان نیز بازاندیشی و بازسازی روال معمول تدوین طرح درس است که از دیرباز بر آموزش و پرورش سایه افکنده و علیرغم فشار نظارتی، بازرسی و کنترل اداری در رعایت آن در تدریس توسط معلمان واجد هیچگونه موفقیتی در اجرا نبوده است. این فرمان پذیرای نظر شاگردان و معلم دربارۀ انتخاب الگوهای مناسب تدریس، انتخاب تکنولوژی مناسب آموزش موقعیت تدوین یافته و ایجاد شرایط محیطی مناسب است. فرمان هفتم تعیین نقشهایی است که باید هر یک از اعضای کلاس برای اجرای موقعیت تدریس طراحی شده به عهده گیرند. چهار فرمان اخیر بر بازسازی، غنیورزی، برنامه درسی و تدوین برنامه برای آموزش تمرکز دارد. فرمان هشتم که آغاز بازپروری است به اجرای آموزش جدید میپردازد. فرمان نهم ارزشیابی از آثار آموزشی و پرورشی اجرای الگوی جدید است. و سرانجام فرمان دهم بازخورد به منظور بهبود و اصلاح مراحل الگوی تدریس مدیریت بر آموزش است.
کمتر از دو سال است که بیش از 200 تحقیق با موضوعات درسی متنوع، و روشهای تحقیقی گوناگون از نوع نیمه تجربی، همبستگی، توصیفی و اقدام پژوهی انجام گرفته است. ابزار سنجش تأثیرات آموزشی و پرورشی الگوی تدریس مدیریت بر آموزش پرسشنامههای متعدد محقق ساخته برای دروس مختلف است. پرسشنامۀ سنجش آثار آموزشی و پرورشی تمام مراحل اعتبار و روایی خود را گذرانده و از 250 گویه که هر گویه برگرفته از نتایج تحقیقات متفاوت است منتهی به پرسشنامۀ 40 گویهای است. نتایج بیش از 50 مورد از این تحقیقات در کنفرانسهای ملی و بینالمللی به صورت مقالات علمی/پژوهشی، علمی/ترویجی و یا پوستر به چاپ رسیده است. اکنون مدیریت آموزشی به استناد این تحقیقات و اقبال عمومی نسبت به اهمیت استفاده ازاین الگو ادعا دارد که میتواند تحولی که نظام آموزش و پرورش بدان نیاز مبرم دارد ولی به دلیل اینرسی و فشار ادامۀ روال موجود و حفظ کمربند ایمنی خود نتوانسته است به آن جامۀ عمل بپوشاند پدید آورد. بنابراین الگوی تدریس جدید دنبالۀ مدیریت برآموزش و در سطح عملیاتی مطرح میشود. این الگو بستری برای ایجاد هماهنگی بین انتظارات آموزشی سطوح مختلف مدیریت میگستراند و برای مدیریت آموزش نقش جدیدی که پشتیبانی از اجرای این الگو درکلاسهای درسی و توسط معلمان است میآفریند. در مطالب ارائه شده به برخی از پژوهشهای انجام یافته وآثار آموزشی و پرورشی ناشی ازکاربرد این الگو در دو سال اخیر و نیز بحث دربارۀ مؤثر بودن الگوی تدریس جدید مدیریت بر آموزش و تعمیم آن به سطوح و موضوعات مختلف اشاره خواهد شد.